فاصله ها

 سریال فاصله ها که هر شب پخش می شه.موضوعی تکراری داره که آقای سهیلی زاده قبلا در سریال دلنوازان به اون اشاره کرده بودند. در آنجا هم با خانواده ای مذهبی آشنا می شویم که پسرشان عاشق یک دختر منفی می شود به اسم یلدا درست مثل بیتا در این سریال ولی با این تفاوت که آدم دلش برای یلدا می سوخت ولی برای بیتا نه. خوب آخر سریال هم که معلومه بیتا توبه می کنه و با سعید ازدواج می کنه و یا نامزد می شن با هم. در هر صورت به هم می رسند. 

سریالهای آقای سهیلی زاده آدم رو یاد رمانهای عاشقانه فهیمه رحیمی می اندازه. 

که همیشه آخرش همه به هم می رسند. 

البته باید گفت که سریال دلنوازان خیلی قوی تر از فاصله ها بود. 

محمد نوری

گل من چشم دلم از تو روشن   

شکفتی زیبا تر از گل به گلشن 

نشستی چون لاله در باغ هستی 

تویی تو بهانه ی هستی من 

 

دور از هر بلای خزانی بمانی 

با شور و نشاط جوانی بمانی 

 

گل باشی که در جمع یاران نشینی 

در عالم بجز روی شادی نبینی  

 

شنبه شب محمد نوری خواننده خوش صدا و محبوب ما و نسل گذشته ما که سبکی نوین در خوانندگی ایجاد کرد وفات یافت. او رفت ولی تا سالها و سالهای دور ما او را از یاد نخواهیم برد 

در شبهای زیبای تولدمان با آهنگ دلنشین اش حضور خواهد یافت. 

وقتی نام ایران را بر زبان می آوریم او همراه مان است  

ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران٬ بد گهران 

ای غشق سوزان٬ ای شیرین ترین رویای من٬ تو بمان٬ در دل و جان 

ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان  

ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان 

و............

او خواننده نسل ما نسل قبل از ما و نسل آینده خواهد ماند. 

                                                                   یادش گرامی.

سالگرد خسرو شکیبایی

 

دیروز ۲۸ تیر ۱۳۸۹ دومین سالگرد شکیبایی عزیز بود. که دیگر نه تلویزیون و نه روزنامه ها مطلبی در موردش ذکر نکردند. آیا ما به همین زودی آن انسان والا را فراموش کردیم؟ کسی که هنوز هم صدای پر مهرش را از پس تمام آسمان خراشها و هیاهوی انسانها می توانیم بشنویم. و چهره مهربانش را به یاد بیاوریم. 

بعد از مدتها به سراغ قفسه ی کا ست ها یم می روم که رویش را گردی نازک و نرم پوشانده است.کاست صدای آب اشعار سهراب با صدای روح نواز خسرو شکیبایی را در ضبط می گذارم شمعدانی روشن می کنم و عودی می سوزانم پرده ها را کنار می زنم تا شاید روح آن دو عزیز هم با من همسو شوند.قطره های اشک صورتم را می پوشاند شاید مردم او را فراموش کنند ولی من هر گز هرگز.

و دنیا نیز او را از یاد نخواهد برد

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

                               ثبت است بر جریده عالم دوام ما.