چشمه های خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی٬ جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسد
اینک ای خوب فصل غریبی سرآمد
چون تمام غریبان تو را می شناسد
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسد
مرحوم قیصر امین پور
خیلی قشنگ بود خیلی لذت بردم
سلام افسانه جون.موضوع جالب وقشنگی بود.دستت درد نکنه.برات ارزوی موفقیت می کنم.بازهم بهت سرمی زنم