شاد بودن و شاد کردن

 

وقتی به هم می رسیم انتقاد کردن هامون هم شروع می شه یاد گرفتیم فقط عیبهای هم رو بینیم انگار و چشمهامون رو روی خوبی ها ببندیم. غافل از اینکه بسیاری از شاعران و فیلسوفان بزرگ در مورد شاد  کردن و شاد بودن سخنها گفته اند از جمله ابو سعید ابوالخیر گفته:

شاد بودن هنر است٬ شاد کردن هنری والاتر٬ اما٬ بی غمی٬ درد بزرگی است که از ما دور باد.

اشو نیز گفته:

هرگز فرصتی را برای شاد کردن دیگران از دست ندهید٬

چرا که نخست خود شما از این کار سود می برید٬

حتی اگر هیچ کس نداند شما چه می کنید٬

جهان پیرامون  شما خشنودتر خواهد شد.

وهمه چیز برای شما آسان تر می شود.

در این جهانم و لحظه اکنون را می زییم

اگر کار خوبی هست که می توانم انجام دهم٬

یا شادی ای هست که می توانم به دیگران ببخشم٬

لطفا به من بگویید٬ نگذارید آنرا به تاخیر بیندازم٬ یا از یاد ببرم٬

چرا که هرگز این لحظه را دوباره نخواهم زیست.

براستی چه خوب می شد وقتی به هم می رسیدیم به جای تحقیر یا تمسخر یا عیب جویی خوبی های هم را می دیدیم و ار هم تعریف و تمجید می کردیم و با این کار هم اطرافیانمون را شاد می کردیم و هم خودمون شادتر می شدیم. و دنیایی خیلی قشنگتر پیدا می کردیم.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
تبسم چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:08 ب.ظ

سلام!

شاید این به خاطر ترس از بدی هاست...و آدما می خوان در حد خودشون سریع چیزی رو که باب دلشون نیس تغییر بدن یا حداقل سعیشون رو بکنن...از روی محبت یا هر حس دیگه ای!
ممنون از نظرتون!
فعلا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد